اعتدال یعنی توی دولت تندروها و متهجرها می تونی 7سال حکومت کنی اما وقتی باد اعتدال می وزه توی کمتر از سه ماه از مدیریت برکنار میشی!!!!
به قول همسر یکی از دوستان "من عاشق این اعتدالتم"
بیخیال بابا کی به کیه!!!!
اعتدال یعنی توی دولت تندروها و متهجرها می تونی 7سال حکومت کنی اما وقتی باد اعتدال می وزه توی کمتر از سه ماه از مدیریت برکنار میشی!!!!
به قول همسر یکی از دوستان "من عاشق این اعتدالتم"
بیخیال بابا کی به کیه!!!!
آقای هاشمی هرگز فداکاری هایی را که برای این انقلاب انجام دادید را از یاد نخواهیم برد.
هرگز گذشت همسرتان برا پیشمرگی شما رو فراموش نمی کنیم.
اما مملکت ارث پدر هیچ کداممان که پس از آن همه کار بخواهیم سهم خواهی کنیم.
شما آن هاشمی قدیم نیستید.هاشمی که پدرا واسه ما تصویر کردن رو امروز نمی بینیم
هاشمی دیروز خودش برای خودش اقتدار داشت و اقتدارش را فی سبیل الله خرج این نظام می کرد.
اینقدر ضعیف و خوار نبود که عده ای هاشمی چی بیان به اسمت شروع به چپاول و توهین به مقدسات این نظام کنند.
اینقدر ضعیف نبود که حتی دختر بچه ای کم فهم که خود را نوه او می داند برایت سایت بزند و اقدام به نشر اراجیف کند.
هاشمی کمی به خودت بیا گذشته ات بسیار محترم اما بدان مولایمان می فرماید:"ملاک حال فعلی افراد است" خودت را با این سن و سال بازیچه و آلت دست دیگران قرار مده.
پ ن 1: از آقای هاشمی تقاضا داریم که روز جمعه آنتن تلویزیونش رو به سمت اخبار جمهوری اسلامی بچرخونند تا حضور پرشور مردم در نماز جمعه رو مشاهده کنند.
پ.ن 2:یارو رو تو ده راه نمیدادند، سراغ خونه کدخدا رو میگرفت!!!!
مدتها بود دنبال بهانه ای بودم که در رابطه با او بنویسم. تا اینکه با دیدن عکسش در مراسم ختم مادر حاج قاسم خاطره دیدار با این آقازاده برایم زنده شد و حسی از ناخودآگاه درونم به من گفت که الان باید نوشت.
واقعا آقا زاده بود.
آقازاده من به هیچ وجه شبیه دیگرانی که به آقازاده معروفند نبود. انسانی متین با وقار و در کمال ادب. اینقدری با ادب که دائم مراقب بودم از من بی ادبی سرنزند. علیرغم این شخصیت باوقار آقا مجتبی خیلی هم خوش اخلاق بود اینقدری که خیلی زود می توانستی با وی صمیمی شوی.
ناهار مهمان آقا مجتبی بودیم. همه آداب میزبانی را رعایت می کرد. تا همه ما شروع به غذا خوردن نکردیم او هم شروع نکرد. کم و کسری های سفره را خودش از آشپزخانه می آورد. ناهار استنبلی پلو بود.
بعد از ناهار جلسه با آقا مجتبای عزیز ما شروع شد. خیلی آرام نشسته بود و گزارش های ما را می شنید و در حین گزارش سئوالهایی که به ذهنش می رسید را هم می پرسید. انسان دقیقی بود. نکات خوبی می پرسید و اهل مباحثه بود.
پس از پایان جلسه ما را تا مسیری بدرقه کرد. وقتی چند قدمی از آقا مجتبی دور شدیم برگشتم و باز هم نگاهش کردم. به راستی که خلقا و خلقا شبیه آقا بود.
آقا مجتبی آقازاده بود ولی آقازاده ای که خودش آقا بود.
منبع:شبکه افسران
یه بار مردم آقای هاشمی رو انتخاب نکردن هشت سال به صورت کاملا معتدل بهشون ثابت شد هزینه رای به غیر هاشمی رو چقدر بالاست .....
خدا انتقام 4 ساله از مردم تهران به خاطر رای نیاوردن آقا زاده ایشون رو به خیر کنه .....
البته تیر اول رو که به سمت خانم راستگو گرفت خدا بقیشو بخیر کنه ...
پی نوشت1:امیدوارم اشتباه کرده باشم.
پی نوشت2:انگار خانم راستگو فراموش کرده مملکت ارث بابای بعضی هاست.
چند وقتی بود که از مطالعه محروم بودم تا این که کتابی به دستم رسید که شاید بتونم به عنوان یکی از بهترین کتابهای موجود در زمینه سبک زندگی یاد کنم:
با توجه به تأکید مقام معظم رهبری بر موضوع سبک زندگی:
«خانواده»، کتابی است 128 صفحهای و تماماً از بیانات حضرت ماه، که ماحصل کار روی بیش از یکصد سخنرانی در جلسات خطبهخوانی عقد، نشست اندیشههای راهبردی با موضوع زن و
خانواده، دیدار مداحان در سالروز میلاد حضرت فاطمه زهراسلاماللهعلیها و جلسات با
بانوان نخبه است.
این کتاب در سبکی نو ارائه شده است بهنام: «ساخت یک جلسۀ مطوَّل مَطوی در محضر مقام معظم رهبری».
دیدگاههای منحصر بهفرد حضرت آقا
در نوع نگاه ایشان
به زن و نقش او در خانواده و ارائه دادن الگوی جامع خانوادۀ اسلامی برای جوامع بشری
در این کتاب باعث شده است تا مخاطب آن، فقط زوجهای جوان نباشند و هرکس میخواهد خانوادهای تشکیل دهد، یا
تشکیل داده و در ابتدای راه است، یا سالهاست که زندگی مشترک را شروع کرده و اکنون
در فکر زندگی مشترک فرزندان است، میتواند مخاطب آن باشد.
امروز صبح نوشتههای صفحهی اول روزنامهها را در مقابل یک باجهی روزنامهفروشی مرور میکردم.
اولین توقعی که داشتم، بازتاب تشییع باشکوه دیروز شهدا بود؛ اما بیشتر روزنامههای حامی دولت جدید، توجهی به این پیشامد بزرگ الهی در پایتخت ایران اسلامی نداشتند! حتی دریغ از یک جمله... دلم گرفت و جگرم سوخت.
«اگر میخواهی صدقه بدهی، همین طوری صدقه نده؛زرنگ باش،
حواست جمع باشد، صدقه را از طرف امام رضا (ع) برای سلامتی آقا امام زمان (عج) بده!
برای دو معصوم است؛ دو معصومی که خدا آنها را دوست دارد،
ممکن نیست خداوند این صدقه تو را رد کند، تو هم اینجا حق واسطه گری ات را میگیری.
تو واسطه ای و همین حق واسطهگری است که اجازه میدهد تو به مراحل خاص برسی.»
آیتالله حاج آقا مجتبی تهرانی (ره)
بسم رب الشهداو الصدیقین
اونروز عصر یهو دلم گرفت انگار به دلم افتاده بود مسافر داریم با اینکه طبق قوانین طرح اجازه خروج از دانشگاه رو نداشتیم اما انگار یه حسی می گفت پاشو باید بری بدرقه...
بلند شدم رفتم بالا سر عباس خواب بود صداش کردم:
_ میای بریم یه دوری بزنیم
_ بریم، تا تو آماده شی من هم لباس می پوشم
راه افتادیم سوار مترو که شدیم وسطای راه سید رضا زنگ زد انگار اونم می خواست تو مراسم بدرقه شرکت کنه،تلفنی آدرس گرفت و اومد به سمتمون
رسیدیم به ساختمون کالج. پله های رو یکی پس از دیگری طی کردیم تا به محل فراق رسیدیم طبق معمول بچه های اتحادیه با لقب ((شیرازو)) به استقبالمون اومدن
حدود
ربع ساعتی نشستیم وقت رفتن شد کیفم رو برداشتم و از دفتر خارج شدیم
بین راه متوجه شدم کیفم عوض شده برگشتم کیف خودم رو برداشتم همین که پاهام رو پله
ها قرار گرفت صدایی گفت: ((خداحافظ شیرازو...))
خدا نگهدار معین عزیز خوش به حالت عاقبت بخیر شدی
انشاءالله خدمت ارباب رسیدی ناله های ما رو هم به ارباب برسون
شادی روح برادر ارزشی مان فاتحه مع الصلوات