امام حرم،خدای خیابان...
همین که از حرم اومدم بیرون دیدن یکی از خواهران هم در کنار من خارج شد به سرعت چادر چادر مشکی براقی رو که به سر داشت از سر کشید و با یک حرکت توی کیفش فرو کرد بعدش هم کمی روسریش رو عقب کشید تا از هوای سرد مشهد الرضا لذت ببرد.
در حین مشاهده این صحنه توی این فکر بودم که برم و صحبتی کنم یا نه بالاخره دل رو زدم به دریا و ...
+سلام زیارت قبول می بخشید دیدم چادرتون رو از سر کشیدید و داخل کیفتون گذاشتید یعنی به نظر شما برادرانی که داخل حرم هستند چشمهای ناپاکتر از پسرای خیابانی دارند؟؟؟؟
ــ سلام نمیدونم اما کمی سردمه بهتره که چادرم رو سر کنم!!!!
نمی دونم چی شد اما دوباره چادرش رو به سر کشید و رفت توی همین افکار بودم که یکی از دوستان با دستاش ضربه ای به پشتم زد و رشته ی افکارم رو از هم گسست فقط الان اینجا دارم به این فکر می کنم که تا چه حد گرمای حجاب آرامش بخش زندگیمون میشه....